صدراصدرا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
باهم بودن مامان باباباهم بودن مامان بابا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ز گهواره ...

از بدو تولد تا الان

تو این پست تصمیم دارم   روز به روز و ماه به ماه عکس و قدو وزن و ... رو بنویسم تا از لحظه لحظه زندگیت خاطره داشته باشی و وقتی بزرگ شدی از دیدنش لذت ببری گل پسرم                                                                                                                                     &nb...
30 بهمن 1392

روروئک سواری

پسر مامان برای اولین بار روز 92/11/12 تو روروئکش نشست و تونست  روروکشو  حرکت بده. کلی هم ذوق کرده بودو هرجا من میرفتم دنبالم میومد. 3 شب پیشم یعنی 92/11/14 برای اوبین بار تونستی سینه خیز بری. مامان فدات بشه. کنار بابا خوابیده بودی که یهو برگشتی . چشمت به کنترل تی وی افتاد و خواستی بگیریشو خودتو به زور می کشیدی جلو قربونت برم... چند تا عکس از اولین روروئک سواری:  بقیه عکسا رو تو ادامه ببینید لطفاً  اینم چندتا عکس که داشتی شلوغی میکردی: ...
22 بهمن 1392

5 ماهگیت مبارک

پسر خوبم 5 ماه از زمینی شدنت گذشت و وارد 6 ماهگی شدی. از وقتی اومدی زندگیمون شیرینتر شده و خوشبختیمون به اوج خودش رسیده . بودنت رنگ دیگه ای به زندگیمون داده .  قربون اون نگاهت امشب اومدم بابا رو غافلگیر کنم و کیک برا 5 ماهگیت درست کردم و تو این فکر بودم که بابایی یادش نیست امروز 5 ماهه میشی آخه این چند وقت بابایی خیلی سرش شلوغه از یه طرف مدرسه و از یه طرفم کلینیک و از طرفی هم امتحانای  ارشد شو داره میده خلاصه دیگه وقت سر خاروندن نداره... تو این فکر بودم که غافلگیرش کنم.. ولی وقتی در و باز کرد و اومد خونه دیدم بــــــــــــه بـــــــــــه بابایی با این همه مشغله به یادمون بوده 2 شاخه گل رز ( چون من عاشق گل رزم) یکی برا من و ...
7 بهمن 1392

اولین دیدار با دریا

روز 92/11/5 برای اولین بار رفتی دریا . خیلی تعجب کرده بودی با تعجب دریا رو نگاه میکردی. امروز بابایی امتحان داشت منو شما هم همراه بابایی رفتیم ساری. بابا امتحان دادو بعدش رفتیم ساحل هوا عالی بود. چندتا عکس یادگاری از اولین ملاقات صدرا با دریا       تو این عکسا هم با تعجب به دریا نگاه میردی                                                                                          &...
6 بهمن 1392

خوشمــــــــــــــــــزه

تو این پست قراره از این به بعد تصویر چیزای خوشمزه ای رو که درست می کنم و بزارم تا برام یادگاری بمونه   شما هم بفرمائید ...   فقط نظر یادتون نره ... این کیکو به مناسبت 3 ماهگی گل پسرم درست کردم    این کیکم واسه 4 ماهگی پسرم. ( کیک پرتقال) این شکلات موزاییکی هم همینجوری برا عصرانه درست کردم خیلی خوشمزه شده بود این سوهان عسلی و با 4 مغز درست کردم بابایی خیلی خوشش اومد    چند وقته تو سایتای آشپزی که میرم همه جا صحبت از کیک فنجونیه منم گفتم درست کنم ببینم چطوریه طعمش. خوب بود ولی کیکی  که تو فر پخته میشه یه چی...
27 دی 1392

لالالالایی...

لالایی که همیشه برات می خونم تا بخوابی:   لالالالا گل پسته بخواب ای غنچه بسته          بخواب ای گل پسر تا من بگم لالایی آهسته لالالالاگل بابونه من،عزیزمن یکی یکدونه من خدا رو شکر روزی صد هزار بار، گلی مثل تو شد همخونه من لالالالا که دنیامون قشنگه، نگاه کن آب دریا آبی رنگه دلت رو مثل دریا کن عزیزم، دل آدم بدا از جنس سنگه لالالالایی کن لالالالا کبوتر، میون خواب و رویاها بزن پر اگه شب شد نرو دنبال بازی، بکن لالا تو در آغوش مادر لالالالا عزیز من بشه مادر به قربونت اگه لالا کنی امشب میشم گهواره جنبونت لالایی کن که چشمات بیقراره،گل لبخند تو شادی میاره پیش گهواره تو نازنینم، زمستو...
24 دی 1392

ساعت حمام پسرم

زمستان شده و هوا خیلی سرد شده و از ترس اینکه سرما نخوری 10 روز بود که حموم نبرده بودمت خلاصه بعد از 10 روز بردمت حموم و از اونجایی که شما عاشق حموم رفتنی کلی آب بازی کردی ..دلم نیومد برات یادگاری نزارمش گل پسرم اینم بعد از آب بازی  ...
18 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ز گهواره ... می باشد