ز گهواره ...

مهربانم یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد بوی گل نذر قشنگی نگاهت باشد و خداوند شب و روز و تمام لحظات  با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد   یه تاریخای خاصی تو زندگی ما آدما وجود داره که هرچقدرم دنیا با کاراش مشغولمون کرده باشه محاله فراموششون کنیم... مثل امروز.. تولدت مبارک  جشن دو سالگی خونه خاله فران اینم تولد دوسالگی خونه بابابزرگ یه روز گرم تابستون.. شهریور 94 دوزهیر... ساری... گنبد... کلاته... پلرم (پل آرام)...

طبیعت پل آرام                                                                                ...

عزیز دل مامان سلام.. بعد از 5 ماه تاخیر بلاخره وقت کردم بیام از خاطرات قشنگه این روزامون برات بگم... اول از همه یک ونیم سالگیت مبارک گلم.. واکسن 18 ماهگیتو با 10 روز تاخیر زدی و مثله همیشه آقا بودی و اذیت نکردی.. قد و وزنتم که عالی بود مخصوصا قدت خانوم پرستار کفت ماشاله قدش از نرمالم بلندتره هزاااااااار ماشاله.... ماشاله اینقد فووووضووول شدی که نمیفهمم روزا چطور میگذرن.. از شیرینکاریات هرچی بگم بازم کمه. خیلی ناز چشمک میزنی... اسمتو یاد گرفتی میگیم اسمت چیه میگی ددرا.. میگیم چند سالته میگی دووو س (دو سال.  سنتو بیشتر میگی) هرچی حیوون میبینی میگی جوجه... یاد گرفتی از...

خاطرات این چند روز در گنبد عید قربان 93 خونه بابا قربان پسرم داره کمک میکنه... آقا صدرا داره شام میخوره و ... گل پسری داره ترشی درست میکنه.. ببین چیکارا که نمیکنی ... یه دقیقه ازت غافل میشیم عاقبت میشه این... صدرا... شمال... پرتقال چینی... صدرا و سرسره بازی تو استخره بدون آب... خونه ننه ( مامان بزرگ مامانی) صدرا ساعت 2 بامداد... حمله انتحاری صدرا به وسایل دایی علی... صدرا از دیوار راست بالا میره... شیطنت های صدرایی....

  صدرا یعنی عشق گفتند: صدرا یعنی چه؟  در جملات کوتاه گفتم: صدرا یعنی اول ، صدرا یعنی بالانشین ، صدر نشین صدرا یعنی نخستین همه برای همه صدرا یعنی آ غاز زندگی مهرآگین صدرا از واژه صدر، کلبه آرامش برای قلبهای زلال و آبی  صدر یعنی جایگاه آرامش قلب مهمترین قسمت وجود انسان شرح صدر آرزوی بلند و جاودانه از انسانهای که طالب شرح و بسط صدر است که ربی اشرح لی صدری و محل لطف و رحمت الهی در گستره افق پهناوری از زندگی عاشقانه و محل ریزش صبر و استقامت و درک لذت آن که فرمود: الم نشرح لک صدرک   تولد تولد ...

چندتا عکس از قبل از یک سالگی گل پسر این عکس جز اولین ایستادنای گل پسرمه چندتا عکس از سفر به مشهد صدرا و دایی علی تو فانفار پارک ملت اینجام دایی و بابا رفتن ترن سواری و منو گل پسر منتظریم اینجام با تعجب تاب زنجیرو نگاه میکنی چندتا عکس یادگاری با آرش اینم چندتا عکس با انگورای حیاط خونه بابابزرگ  (گنبد) اینم از فضولی های شاخ شمشاد (جای جدید نشستن... از گرما به یخچال پناه برده پسرم...) ...

  پسرم دیگه آقا شده... دوتا دندونای بالایی در اومد... تونست روپای خودش بایسته... تونست تو سوتش فوت کنه و صداشو دربیاره... با اسباب بازیهاش ساعتها مشغول بازی میشه... عاشق اینه که روسری یا چادر رو سرش بندازه و دالی کنه... از کفش بدش میاد ... آب بازی و خیلی دوست داره... با مامان و بابا سر سفره میشینه... به دایی هاش مخصوصاٌ دایی علی ارادت خاصی داره و همش در حال دایی گفتنه... اینم از عکسای شاخ شمشاد...   در حال فضولی... از خستگی نشسته خوابش برد گل پسر بعد از حمام پارک برعکس سرسره رو داری میری...

اول از همه لغت نامه ده ماهگی صدرایی: بابا : بابا م م : مامان آبه: آب ابا ابر: الله اکبر دادی: دالی دد: ددر بابا: بای بای اده: بده (واسه منه ــ موقعی که چیزیو میخوای نمیدیم بهت) یایا : لالا چیــــــــز: جیز ابو دای: الو دایی ( البته یه جوری میگی که نوشتنش سخته بیشتر آهنگشو میزنی)                                                                 حالا کارا یا بهتر بگم فضولی های این ماهت: وقتی من یا بابا نماز میخونیم شما جلوتر از ما می...

اولین هندوانه ای که خوردی عـــــــــــــــــاشق این عکستونم سفره خونه سنتی تو پارک چندتا دوست پیدا کردی و باهاشون بازی میکردی این چاله رو خودت کندی گلم بعد از یه آب بازی مفصل تو ساحل و یه حموم حسابی پسری خودشو زده به خواب شیطونک اینجا دیگه واقعا خوابت برد از بس خسته شدی... ...