هزار ماشاا...
سلام پسرم
92/10/10 برای دومین بار رفتیم گنبد شب اول رفتیم خونه مامان بزرگ خاله اینا هم اونجا بودن و شب با هم رفتیم خونه دایی دیدن دوقلوها شما هم با خودت حرف میزدی و صدا در می آوردی که یهو بابایی صدام کرد و دیدم بـــــــــــــــــــــــــــله غلط زدی .... خیلی برام جالبه هر وقت میایم گنبد شما یه حرکت جدید از خودت رو می کنی خلاصه خیلی ماهی مامانی همه می گفتن خوش به حالتـــون چه پسر آرومی دارین صداش در نمیاد.دیگه اینکه با دهنت صدا در میاری و آب دهن پخش می کنی و... حسابی تو دل برو شدی
هزار ماشاالله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی